کد مطلب:315262 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:221
باید به حضرت اباالفضل متوسل شد
در اوایل انقلاب، پسرعمویم، هادی مبشر 6 - 5 ساله بود كه یك روز بچه های كوچه با تیر و كمان هایی كه در گذشته مرسوم بود، سنگی به چشم او زدند و در نتیجه، هادی بینایی خود را از دست داد و در بیمارستان «متینی» كاشان بستری شد.
وقتی خبر این ماجرا به آقا (آیت الله مبشر) رسید، حضرت والد آن را با حاج آقا فخر تهرانی - كه از عرفا و مردان الهی بود - مطرح كردند.
حاج آقا فخر فرمودند: در این موقع باید به حضرت اباالفضل علیه السلام متوسل شد.
[ صفحه 521]
آقا از كیفیت توسل سؤال كردند.
ایشان فرمودند: از چشم های نقره ای - كه در آن زمان، اطراف حرم می فروختند و عبارت بود از صفحه ای نقره ای یا طلایی كه نقش چشم روی آن حك شده بود - تهیه كنید و با توجه به این كه راه كربلا بسته است، به ضریح حضرت معصومه علیهاالسلام بیندازید.
آقا علاوه بر انجام این دستورالعمل خودشان نیز به كاشان رفته و در بیمارستان بالای سر هادی با فرستادن 1000 صلوات، هدیه به حضرت اباالفضل علیه السلام متوسل به آن حضرت شدند. فردای آن روز با عنایت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام پسرعمویم شفا گرفت.
وقتی خبر این ماجرا به آقا (آیت الله مبشر) رسید، حضرت والد آن را با حاج آقا فخر تهرانی - كه از عرفا و مردان الهی بود - مطرح كردند.
حاج آقا فخر فرمودند: در این موقع باید به حضرت اباالفضل علیه السلام متوسل شد.
[ صفحه 521]
آقا از كیفیت توسل سؤال كردند.
ایشان فرمودند: از چشم های نقره ای - كه در آن زمان، اطراف حرم می فروختند و عبارت بود از صفحه ای نقره ای یا طلایی كه نقش چشم روی آن حك شده بود - تهیه كنید و با توجه به این كه راه كربلا بسته است، به ضریح حضرت معصومه علیهاالسلام بیندازید.
آقا علاوه بر انجام این دستورالعمل خودشان نیز به كاشان رفته و در بیمارستان بالای سر هادی با فرستادن 1000 صلوات، هدیه به حضرت اباالفضل علیه السلام متوسل به آن حضرت شدند. فردای آن روز با عنایت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام پسرعمویم شفا گرفت.